ضرب المثل و سخنان پند آموز

ضرب المثل کلاه قرچی دیده

با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از ضرب المثل و سخنان پند آموز همراه باشید :

کلاه قرچی, داستان ضرب المثل

کلاه قرچی Qorci نوعی کلاه بود که از پست و پشم درست می‌کردند و نشانه تشخص بود و در زمان قدیم در اصفهان معاریف و اعیان به سر می‌گذاشتند. چون گویند فلان کس کلاه قرچی دیده یعنی چشم و گوش او باز شده است.

 

در آبادی زفره فقط یک نفر که کدخدای محل بود و اهالی از او حساب می‌بردند از این کلاه سرش می‌گذاشت. روزی این کدخدا سوار الاغی بوده و از اصفهان به ده برمی‌گشته بین راه می‌بیند یک نفر از اهالی عامی و ساده آبادی که تا آن وقت به شهر نرفته بود یک بار هیزم روی خرش گذاشته، دارد می‌رود اصفهان که آن را بفروشد. کدخدا می‌پرسد: «به کجا می‌روی؟» مرد می‌گوید: «به شهر می‌روم که این بار هیزم را بفروشم» کدخدا می‌گوید: «در آبادی خودمان این بار چقدر از تو می‌خرند و در اصفهان به چند می‌فروشی؟» مرد روستایی جواب می‌دهد: «در آبادی این بار را دو ریال می‌خرند ولی در اصفهان شش ریال می‌فروشم».

 

کدخدا فوری از جیبش هفت ریال در می‌آورد و به او می‌دهد و می‌گوید: «برگرد به آبادی و بارت را بیاور خانه ما خالی کن». مرد دهاتی از اینکه یک ریال هم از شهر گران‌تر فروخته خوشحال می‌شود و بارش را به آبادی می‌آورد و به خانه کدخدا می‌برد.

 

یکی از دوستان کدخدا که شاهد ماجرا بوده از او می‌پرسد: «بار هیزم در آبادی دو ریال است تو آن را به هفت ریال خریدی یعنی یک ریال هم گران‌تر از شهر، چه رمزی در این کار بود؟» کدخدا جواب می‌دهد: «این مرد دهاتی تا به حال به شهر نرفته بود و مردم اصفهان را که «کلاه قرچی» سرشان می‌گذارند ندیده بود اگر به شهر می‌رفت و می‌دید که هزار نفر کلاه قرچی به سر دارند می‌فهمید که این فقط من نیستم که کلاه قرچی دارم بلکه هزار نفر دیگر هم مثل من هستند آن وقت چشم و گوشش باز می‌شد و دیگر از من حساب نمی‌برد».
منبع:iketab.com

لینک منبع

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا