شعر و ترانهنوشته های سهراب سپهری

اشعار زیبای سهراب سپهری+بیوگرافی،ویدیو

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :

 

سهراب سپهری,زیباترین اشعار سهراب سپهری, اشعار کوتاه سهراب سپهری

زیباترین اشعار سهراب سپهری

سهراب سپهری متولد سال ۱۳۰۷ در کاشان و از شاعران معاصر و خوب کشورمان بود. وی علاوه بر سرودن شعر به نقاشی و نویسندگی نیز مشغول بود. سهراب سپهری ابتدا شعرهای خود را به سبک نیما یوشیج ( شعر نیمایی) می سرود اما بعد از گذشت مدتی رویه ایی خاص برای خود یافت و اغلب شعر هایش نیز بر این اساس سروده شده است. وی در یکم اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در شهر تهران درگذشت.

 

من مسلمانم.

قبله ام یک گل سرخ.

جانمازم چشمه، مهرم نور.

دشت سجاده من.

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف.

سنگ از پشت نمازم پیداست:

همه ذرات نمازم متبلور شده است.

من نمازم را وقتی می خوانم

که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.

من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم،

پی “قد قامت” موج….

سهراب سپهری

اشعار کوتاه زیبای سهراب سپهری 

روشن است آتش درون شب

وز پس دودش

طرحی از ویرانه های دور.

گر به گوش آید صدایی خشک:

استخوان مرده می لغزد درون گور.

دیرگاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است.

بانگی از دور مرا می خواند،

 لیک پاهایم در قیر شب است.

سهراب سپهری

 اشعار سهراب سپهری

شاخه ها پژمرده است.

 سنگ ها افسرده است.

 رود می‌نالد.

جغد می‌خواند.

 غم بیاویخته با رنگ غروب.

می‌تراود ز لبم قصه سرد:

 دلم افسرده در این تنگ غروب.

سهراب سپهری

 گزیده اشعار سهراب سپهری

شب بود و چراغک بود.

شیطان ، تنها، تک بود.

باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.

بویی نه براه.

ناگاه

آیینه رود، نقش غمی بنمود: شیطان لب آب.

خاک سایه در خواب.

زمزمه ای می مرد.بادی می رفت، رازی می برد.

 سهراب سپهری

اشعار سهراب سپهری عاشقانه

وای این شب چه قدر تاریک است

خنده ای کو که به دل انگیزم ؟

قطره ای کو که به دریا ریزم ؟

صخره ای کو که بدان آویزم ؟

مثل این است که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی غمناک است.

سهراب سپهری

اشعار کوتاه سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید

پشت هیچستانم

پشت هیچشتان جای است

پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است

که خبر می آرند، از گل واشدۀ دورترین بوتۀ خاک

روی شن ها هم

نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح

به سر تپۀ معراج شقایق رفتند

پشت هیچسان، چتر خواهش بازاست

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود

زنگ باران به صدا می آید

آدم اینجا تنهاست

و در این تنهایی

سایۀ نارونی تا ابدیت جاری است

به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید ، مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من

سهراب سپهری

زیباترین اشعار سهراب سپهری

پنج وارونه چه معنا دارد ؟

خواهرم کوچک این را پرسید!

من به او خندیدم.

 کمی آزرده و حیرت زده گفت :

روی دیوار و درختان دیدم

باز هم خندیدم !

گفت دیروز خودم دیدم

پسر همسایه پنچ وارونه به مینو می داد

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید

 بغلش کردم و بوسیدمش و با خود گفتم

بعدها وقتی غم ،

سقف کوتاه دلت را خم کرد

بی گمان می فهمی

پنج وارونه چه معنا دارد

سهراب سپهری

 

منبع : مجله چه نیوز

 

.
امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

‫2 دیدگاه ها

  1. سلام و عرض ادب
    اشعار زیبایی از سهراب منتشر کردید. سپاس فراوان از شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا