دین و مذهب

آیا نیت در غسل میت واجب است؟

niyat

کسی که میت را غسل می‌دهد، باید نیت کند و قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد، و اگر به همین نیت تا آخرِ غسل سوم باقی باشد کافی است و تجدید نیت در هر غسل لازم نیست ـ بنابراین اگر غسال در غسل میت نیت نکند، غسل میت باطل است. (توضیح المسائل امام خمینی (ره)، م556)

سوال: چرا دست زدن به بدن میّت غسل دارد ولی دست زدن به لاشه ی حیوان مرده غسل ندارد؟

جواب : احکام اسلام از طرف خدا بیان می شود و ما موظف به عمل نسبت به آن هستیم. حکمت بسیاری از احکام برای ما به طور کامل روشن نیست و از آن جمله این است که اگر کسی بدن انسان مرده ای را که سرد است و غسلش نداده اند مس کند (یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند) باید غسل مسّ میّت نماید (چه در خواب لمس کرده باشد و چه در بیداری، با اختیار مس کند یا بی اختیار)؛ حتی اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان میّت برسد باید غسل کند، ولی اگر حیوان مرده ای را مس کند غسل بر او واجب نیست. این که چرا مس کردن میّت، غسل دارد و مسّ حیوان مرده غسل ندارد، امری تعبّدی است و ما مأمور به اطاعت هستیم؛ گرچه در برخی موارد حکمت هایی از آن توسط امامان بیان شده است.

سوال: آیا نیت در غسل میت واجب است؟ اگر غسال نیت نکند، ‌غسل میت صحیح است؟

جواب: بلی ـ کسی که میت را غسل می‌دهد، باید نیت کند و قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد، و اگر به همین نیت تا آخرِ غسل سوم باقی باشد کافی است و تجدید نیت در هر غسل لازم نیست ـ بنابراین اگر غسال در غسل میت نیت نکند، غسل میت باطل است. (توضیح المسائل امام خمینی (ره)، م556).
سوال: با این‌که ادراک مربوط به روحی است که از بدن جدا شده، تکان‌دادن میت هنگام تلقین چه معنایی دارد؟!

یکی از مستحبات و آداب دفن میت، تلقین او در قبر است:

«بعد از گذاشتن او در لحد، ولىّ او یا کسى که از جانب او مأذون باشد؛ میت را تلقین کند به اعتقادات حقه و ولایت ائمه (علیهم السلام) به طریقى که در روایات وارد شده است. و بهتر این است که دهان خود را نزدیک گوش میت برده، دست راست خود را بر دوش راست او گذاشته به دست چپ خود شانه‌ى چپ را به قوّت گرفته و به شدّت حرکت دهد او را؛ پس بگوید سه مرتبه: یٰا فُلٰانَ بْنَ فُلٰان، اسْمَعْ، افْهَمْ. پس بگوید: اللّٰهُ رَبُّکَ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیُّکَ…».[1]

در مورد منبع این فتوا، به نظر می‌رسد هر چند در روایات، تمام این خصوصیات بیان نشده است، ولی اصل حرکت دادن شانه‌های میت در هنگام تلقین آمده است.[2]

اما در مورد اینکه با جدا شدن روح از بدن، چرا مرده را تلقین داده و بدنش را تکان می‌دهیم؟ با این‌که درک و فهم مربوط به روح است و بدن مرده درک و فهم ندارد؟!

در پاسخ باید گفت؛ روح و نفس انسان از شگفت‌آورترین موجودات عالم هستی است. فهم تمام اسرار روح برای انسان مشکل بلکه شاید غیر ممکن باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «و درباره روح از تو می‌پرسند، بگو: «روح از [سنخ‏] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندکى داده نشده‌اید».[3]

پرسش‌های گوناگونی در مورد روح مطرح است؛ مثلاً این‌که آیا روح دارای مراتب است یا نه؟ روح دارای چند مرتبه است؟ مراتب روح چگونه است؟ رابطه روح و بدن چگونه است؟ آیا با مردن تمام مراتب روح از بدن و جسم مفارقت می‌کند یا برخی از مراتب روح در بدن می‌ماند؟

آنچه به صورت اختصار در این‌جا می‌توان اشاره کرد این است که بر اساس منابع دینی و نیز مبانی فلسفی به صورت قطعی نمی‌توان گفت که به مجرد مردن، رابطه نفس با بدن به صورت کامل قطع می‌گردد، بلکه این رابطه می‌تواند به صورت ضعیف استمرار داشته باشد.

بر اساس برخی روایات – مانند روایت ناظر به تکان دادن میت – روح حتی بعد از مرگ نیز تا مدتی دلبستگی به جسم دارد.

در همین راستا اسحاق بن عمار می‌گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم آیا مومن نسبت به کسانی که به زیارت قبرش می‌روند، واکنشی نشان می‌دهد؟!

امام فرمود: بله و تا زمانی که نزد قبر او هستند، با آنها انس می‌گیرد [و خوشحال است] و زمانی که از نزد قبر او می‌روند دچار وحشت [و تنهایی] می‌گردد.[4]

بنابراین از نظر روایات رابطه نفس و بدن بعد از مرگ نیز – هر چند به صورت ضعیف – استمرار دارد؛ نهایت این‌که این ارتباط در اوائل مرگ قوی‌تر است که به همین دلیل در تلقین، برای توجه بیشتر میت به محتوای گفتار، بدنش را حرکت می‌دهند.

از نظر مبانی فلسفی نیز رابطه روح و بدن پس از مرگ به صورت کامل قطع نمی‌شود.

حکیم سبزواری در این زمینه می‌گوید: «با مرگ، علاقه نفس با بدن به‌ طور کامل قطع نمی‌شود، بلکه مادامی‌ که اثر بدن باقی است، علاقه نفس با بدن نیز باقی است و به همین جهت، در شریعت به زیارت اهل قبور دستور داده‌‌اند».[5]

وی پس از این ادعا این مطلب را هماهنگ و موافق با مبانی حکمت متعالیه می‌داند و در تبیین آن می‌گوید: «همان‌‌گونه ‌که در طرف حدوث و پیدایش [نفس]، مقام طبع بدنی (صورت منوی) از مراتب نفس و اشراق و طلیعه آن است، در طرف زوال و افول نیز مقام طبع بدنی از مراتب نفس می‌‌باشد».[6]

در توضیح این مطلب می‌گوییم بر اساس مبانی حکمت متعالیه، حدوث و پیدایش نفس جسمانی است؛ یعنی نفس در ابتدا جسمانی است و در اثر حرکت جوهری مراحل کمال را طی می‌کند و از مرحله جمادی به نباتی، حیوانی و سپس به تجرد انسانی می‌رسد؛ بنابراین همان‌گونه که در طرف پیدایش، مرحله جمادی از مراحل نفس محسوب می‌شود؛ در طرف افول و پایان زندگی مادی نیز بدن مادی پس از مرگ نیز از مراتب نفس به حساب می‌آید. بنابراین از آن‌جا که بدن پس از مرگ دارای مراتب است، این ارتباط نیز دارای مراتب است.

نتیجه این‌که هر چند برای ما امکان ارتباط مستقیم با روح پس از مرگ وجود ندارد؛ ولی بر اساس منابع دینی و مبانی فلسفی، ارتباط روح با بدن پس از مرگ نیز استمرار دارد. بنابراین ما نیز با تکان دادن جسمی که هنوز روح به او دلبسته است به صورت غیر مستقیم می‌توانیم با روح او ارتباط برقرار کنیم.

پی نوشت:

[1]. قمّى، شیخ عباس، الغایه القصوى فی ترجمه العروه الوثقى، ج 1، ص 257، قم، منشورات صبح پیروزى، چاپ اول، 1423ق. شبیه این مطلب در تحفه رضویه نراقی نیز آمده است: نراقى، مولى محمد مهدى، تحفه رضویه، ص 225

[2]. وَ اضْرِبْ یَدَکَ عَلَى مَنْکِبِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ قُلْ …. کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 196

[3]. وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً. اسراء، 85.

[4]. عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمُوْمِنُ یَعْلَمُ بِمَنْ یَزُورُ قَبْرَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا یَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ انْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ انْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ وَحْشَهٌ. کافی، ج 3، ص 228.

[5]. صدر المتألهین، الاسفارالاربعه، پاورقی، ج 8

[6]. همان.

منبع : tebyan.net

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا