شعر و ترانهنوشته های فاطمه مقیم هنجنی

شعر حاکم ، عشق – فاطمه مقیم هنجنی

عشقِ روی چومهش تاب ازاین دل ببرد
به نگاهی به کلامی؛همه قانون زعاقل ببرد
چه نهفته است پسِ چهره زیبای نگـــــار
جهدعقل بی جابوَد؛سعی باطــل ببرد
جهدآن عاشق خسته ننشیند به بــــــار
نتوان بی همتش این عشق به منزل ببرد
گرشود همدل وهمسازباایـن دل زار
ره بیابم به بهشتش غمم کامـل ببرد
چهره مه پیکرش چوگل به گلستان زیبا
که تماشای گل فکرت عاطل ببرد
دل به ره عشق دادن زهی شرف؛ مقیم
که عادل باوضوغارت کند ناقه محمل ببرد

فاطمه مقیم هنجنی

5/5 - (1 امتیاز)
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا