شعر و ترانهنوشته های فرزاد صفانژاد

شعر حسرت پرواز – فرزاد صفانژاد

گیر کرده توی دستانت پریشان حالی ام
خاطراتت را نگیر از دست های خالی ام
..
حسرتِ پرواز را توی قفس فهمیده ام
آرزویی پَرزده بالاتر از بی بالی ام
..
هرچه باشد حکمِ چشمانِ تو ؛ گردن می نهم
تیربارانم بفرما ؛؛ صادق خلخالی ام !!
..
مانده ام مثلِ مزارِ تازه ی یک نوجوان
غم نشسته روی من این روزها جنجالی ام
..
بی وفایی های خود را جمع کن وقتِ حساب
همه را بگذار پای من و بَد اقبالی ام
..
من پُر از اندوهم و مشتاقِ دَردم باز هم
حالِ من بد نیست اندوهِ تو باشد عالی ام
..
عشق گاهی با تمام سادگی پیچیده است
تو همان معشوقه و….؛ من عاشقِ هرسالی ام ..
..
فرزادصفانژاد
..

امتیاز شما به این مطلب
تبلیغات

مطالب پیشنهادی

‫2 دیدگاه ها

    1. سپاس بیکران شاعر بزرگوار ، عذرخواهی میکنم مدتهاست وارد این سایت نشده بودم و همین امروز تازه متوجه اظهار لطف شما شدم ، بینهایت ممنونم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا